از "توسعه" تا "توطئه" (2) (ده تفاوت به زبان ساده)
نشست "الگوی سرمایه داری لیبرال"، نفی "پیشرفت اسلامی ایرانی"
بسمالله الرحمن الرحیم
حضرت علی(ع) فرمود: «وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللهِ کَانَ اللهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ،..» هرکس فکر کند با ستم کردن به انسانهای دیگر و پایمال کردن حقشان و بالا کشیدن اموال وحقوق آنها خودش پیشرفت کند اینهایی که به بندگان خدا ستم میکنند حقوق و کرامت دیگران را ندیده میگیرند تا خودشان پیشرفت کنند بدانند که جدا از بندگان و آن مظلومان خود خداوند مستقیم دادستان و دشمن آنهاست و یقهشان را میگیرند آنها دشمن خدا هستند. یکی از پیامبر(ص) پرسید آقا معیاری داریم که بفهمیم چه کسی بیشتر از همه خدا را دوست دارد؟ فرمودند بله داریم. «اَشدُّکُم حُبّاً للّه اَشدُّکم جُبّاً لِلناسِ» کسی که بیش از همه مردم را دوست داردو به دیگران خدمت میکند به مریض، بدهکار، عقب مانده،ورشکسته، به اینها کمک میکند هرکس بیشتر به انسانها عشق میورزد بدانید که او بیش از دیگران به خداوند عشق میورزدو ایمان دارد یعنی ایمان و حب و عشق به خداوند را پیامبر(ص) فرمود نمیتوانید از عشق به انسان و بشر تفکیک کنید محال است که شما ایمانی و محالی باشید جامعه دینی و حکومت دینی باشید، گروه دینی باشید شخص دینی باشید متدین باشید و بگویید من عاشق خدا هستم اهل نماز و عبادت و روزه هم هستم ولی حقوق آدمهای دیگر برای من هیچ اهمیتی ندارد من پایم را روی شانه دیگران میگذارم و خوشبختیام را روی بدبختی دیگران بنا میکنم و جلو میروم! پیامبر فرمود این محال است این پیشرفت اسلامی نیست نه در اشل بینالمللی، جنگها، ترورها، خشونتها، بمبگذاریها، اشغالها، شکنجهها، تجاوز به ناموس مردم و ملتهای دیگر و به اموالشان برای این که تو پیشرفت کنی نه در اِشل ملی یک شهری به یک شهری، یک روستایی به یک روستایی، مثلاً یک روستایی آب دارد از این روستا رد میشود که بعد به آن روستا برسد این روستای اولیه جلوی آب را ببندد و بگوید کل آب را من میخواهم مصرف کنم ما میخواهیم پیشرفت کنیم به آن روستای بعدی نمیدهیم خب این پیشرفت اسلامی نیست ولو تو نماز هم بخوانی و مسجد هم داشته باشی. چون این آب فقط سهم تو نیست آنها هم آدم هستند و آنها هم از زندگی سهم دارند دعوایی که دوتا روستا با هم بکنند، دوتا محله، دوتا خانواده، دوتا شخص تا برسد به دوتا ملت. یک جریان بخواهد یکی پیشرفت کند به قیمت نابود کردن آن یکی دیگر. اینها پیشرفت غربی و مادی و سکولار است. توسعه سکولار یعنی این، یعنی دنیا محور، توسعه اسلامی نیست.
باز پیامبر(ص) فرمودند «قال الله تبارک تعالی» خداوند فرمود – حدیث قدسی است – که «مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ...» هرکس دوست من را، یک بنده خدا را اهانت کند تحقیرش کند او به من یعنی به خداوند اعلام جنگ کرده است. «ارْزَنَ لمحاربتی» اینها خیلی تعابیر عجیبی است با این حساب که تکلیف ما واقعاً روشن است داغونیم! روابط اجتماعی، روابط انسانی، روابط اقتصادی، در تعبیر پیامبر(ص) این است. فرمودند که هر کس اهانتی به کسی بکند و او را ضایع میکند و حق او را نابود میکند یعنی به من یعنی به خداوند اعلام جنگ کرده است. قرآن چرا میگوید رباخوار با خدا اعلان جنگ کرده است؟ میفرماید اینهایی که ربا میخورند میگوید اینقدر به تو پول قرض میدهم ولی 10 درصد- 30 درصد روی آن بکش و به من باید برگردانی! این ربا و حرام است. قرآن صریح میفرماید که کسانی که ربا میخورند اعلان جنگ به خدا و رسولش دادند و باید بدهند به خدا و رسول او! محارب هستی توجیه هم میکنند! البته بانکها طبق آن قانون اگر عمل بکنند ربا نیست منتهی کدام بانکها عمل میکنند و کدامهایشان عمل نمیکنند باید دید در اجرای آن چقدر دقت هست؟ و الا طبق قانون بانکداری مشروع است به این معنا که من به شما پول قرض میدهم و فقط یک حقالزحمه میگیرم به اندازهای که واقعاً حقالزحمه باشد. شما هم برو با آن پول کار بکن، او پول دارد کار نمیتواند بکند به بانک میدهد تو میتوانی کار کنی ولی پول نداری من هم مشکل او را حل میکنم و هم مشکل تو را حل میکنم پول او را بگیرم به تو میدهم که تو با آن کار کنی باید این نظارتها بشود و طبق قرارداد شرعی باید عمل بشود طبق آن چیزی که روی کاغذ نوشتند اگر عمل بشود اینها بسیار خوب است باعث پیشرفت میشود مشروع هم هست ولی اگر جایی عمل نکنند آنها مسئول هستند البته مردمی که به بانک رجوع بکنند مسئول نیستند مردم با اعتماد به اینها به اینها پول میدهد و باید هم بدهند این پول مشروع است ولی اگر بین صدتا بانک دو – سهتا بانک اگر مسئولینشان عمل نکنند و نظارت نکنند آنها خائن هستند و الا قانون بانکداری را که نوشتند درست است و مشروع هم هست ربطی هم به ربا ندارد با بانک سرمایهداری ربوی فرق میکند. بانک سرمایهداری ربوی این است از تو پول میگیرد هیچ کاری هم انجام نمیدهد یک سود پولی به تو میدهد این را به یکی دیگر میدهد یک سود بیشتر پولی از او میگیرد بخشی از آن سود را به تو میدهد بقیهاش را هم خودش میخورد این ربا میشود اما بانکداری اسلامی چنین کاری را نباید بکند طبق قانون بانکداری هم چنین چیزی نیست باید یک چنین چیزی باشد تو پول را از او میگیری باید نظارت کنی به شکل مضاربه یا قرارداد شرعی نظارت کنی و باید مطمئن باشی وارد یک کار تولیدی بشود. پول، پول نمیآورد، کار، پول میآورد یعنی پول باید ضمیمه شود به یک کاری و یک کار مثبتی در جامعه بشود و آن سود مشروع است و الا اگر خود پول سود بیاورد آن مشروع نیست این فرق بانک کارآفرین با بانک ربوی است اینها فرقش هست فرق اینطوری نیست که فقط فرمالیته باشد واقعی است در قانون، قانون درستی است ولی در اجرا باید درست عمل شود. عرض کردم اگر یک جایی هم کسی درست عمل نکند آنها مسئول هستند مردم مسئول نیستند.
توسعه غربی، توسعه منمحور است. من و ما باید جلو بیفتیم بقیه له شدند شدند! بقیه آدم نیستند! این پیشرفت غربی و پیشرفت سرمایهداری میشود. پیشرفت سرمایهداری چگونه است؟ امام کاظم(ع) میفرماید: « من تعظم فی نفسه لعنته ملائکة السماء وملائکة الارض و من تکبر على إخوانه واستطال علیهم فقد ضاد الله» آن فرد، آن گروه، آن حکومت، آن جامعه، آن ملتی که خودش را بزرگ بداند، اصل بگیرد و بقیه بشریت را آدم به حساب نیاورد بگوید من مهم هستم خانواده من، شغل من، شخص من، بقیه به من چه! هرکس خود را، هر ملتی که خود را، هر جمعی که خود را، برتر از دیگران بداند و بزرگ بشمارد فرشتگان آسمان و فرشتگان زمین آنها را لعن میکنند و منفور خداوند هستند و هرکس خود را از دیگران بزرگتتر بشمارد «واستطال علیم» و بخواهد برای آنها بزرگی کند و مسلط شود سلطه اقتصادی بر دیگران، سلطه سیاسی بر دیگران، بگوید من آقا و ارباب، تو باید زیاد کار کنی کم بخوری، من باید کم کار کنم زیاد بخورم، امام کاظم(ع) فرمودند «فقد ضاد الله» دشمنان واقعی خداوند اینها هستند اینها با خداوند درگیر شدند و باید با اینها مبارزه کنید و دوست و دشمن هم از این جهت حقوقشان محترم است.
ببینید باز یک تفاوت دیگری، پیشرفت اسلامی با پیشرفت غربی و مادی. در توسعه اسلامی شما باید حقوق را رعایت کنید حتی حق دشمن خودتان را، یعنی حتی به دشمنتان هم نباید ظلم کنید که بگویید تو با من مخالفی عیب ندارد اگر من حقوق تو را پایمال کردم که خودم پیشرفت کنم! اینها این کار را میکنند.
پیشرفت اسلامی چیست؟ مدیریت اسلامی، اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی چطور است؟ امام علی(ع) در وصیت و توصیه به امام حسین(ع) فرمودند که: «أی بُنَیّ اُوصیکَ ...» فرزندکم، فرزندم، پسرکم تو را نصیحت و توصیه میکنم به بعضی از موارد، ببینید تفاوت توسعه اسلامی و مادی غربی، «... و بِالعَدلِ عَلَى الصَّدیقِ و العَدُوِّ» عدالت در حق دوستان و دشمنان. یعنی حتی اگر کسی با تو خورده حساب دارد و دشمن توست باز هم توجیه نمیشود برای این که تو حق او را پایمال کنی. در پیشرفت اسلامی، اقتصاد و سیاست اسلامی حتی حقوق دشمن را باید رعایت کرد ظلم به دشمن هم نباید کرد. قرآن صریح میفرماید: «... وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى... » (مائده/ 8)؛ اینها درس زندگی و سیاست است. آقا توسعه اسلامی چیست؟ خب قرآن بخوانید تا بفهمید توسعه اسلامی چیست؟ نهجالبلاغه بخوان تا بفهمی. کتاب بخوان. چون همه اینها موعظه و حرفهای کلی و غیر اجرایی و غیر عملی است. نخیر آقا اجرایی و عملی است. «... وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى... » اگر دشمن شما هم یکی است که دارد شنائت میکند پستی میکند حتی اگر دشمن شما دارد پستی و خیانت و جنایت میکند شما پست نباشید شما با اینها مقابله بمثل نکنید. اگر آنها علیه شما دست به عمل کثیف میزنند شما این کار را نکنید این قرآن است. شما را وادار نکند خباثت و جنایت و شنائت دشمنتان که شما هم بگویید تو با من این کار خلاف عدل را کردی پس من هم همین کار را با تو میکنم. نه؛ عدالت را بخاطر اینها کنار نگذارید «إعْدِلوا» شما عادل باشید «هو أقرب للتّقوی» این به تقوا نزدیکتر است بر خودتان مسلط باشید دنبال پیروزی به هر قیمت نباشید دنبال ثروت و قدرت به هر شکل نباشید. به حضرت امیر(ع) میگفتند این معاویه از شما سیاستمدارتر و زرنگتر است ببینید همه را چطوری بازی میدهد؟ یکی را میخرد، یکی را میترساند، یکی را فریب میدهد شما همینطور در همه موارد منطقی و اخلاقی هستید خب این میبَرد! ایشان از شما سیاستمدارتر است. حضرت امیر(ع) فرمودند از من زرنگتر نیست این کارهایی که این بلد است من هم بلدم میدانم چطوری باید این کارها را کرد، بهتر از او هم میدانم اما یک چیزی دست من را بسته که دست او را نبسته. دست من را تقوا بسته است. چون هدف من خداست، هدف من تسلط خودم نیست من نمیتوانم از این اصول تخلف کنم من دنبال قدرت و ثروت و حکومت و به هر شکل نیستم، من نمیتوانم این کارهایی که این میکند بکنم من میتوانم نمیکنم او میکند او سیاستمدارتر از من نیست، من هم بلدم کلاهبرداری بکنم، دروغ، تهمت، شایعه، فریب، خیانت، همه این کارها را همه بلد هستند یک عدهای و اکثریت این کارها را میکنند یک عده هم نمیکنند این هم یک تفاوت دیگر بین توسعه اسلامی و توسعه غربی و مادی. ببینید این تفاوتها اعتباری نیست بلکه واقعی است.
آیا غیر مسلمانان در سیاست و اقتصاد اسلامی و پیشرفت اسلامی آنها هم مثل مسلمانها حقوقشان مهم است یا فقط مسلمانها مهم است؟ امام صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکنند «له مالنا و علیه ماعلینا مسلماً کان او کافر» فرمودند اگر یک کسی در جامعه اسلامی زندگی میکند که مسلمان نیست مسیحی است، یهودی است، زرتشتی است، اصلاً مسلمان نیست، مذهب و دین شما را ندارد اما در جامعه شما طبق قوانین شما دارد زندگی عادی شهروندی میکند یک کسی آمد گفت فلان کس مسلمان نبود من توی معامله یک کمی حالش را گرفتم و یک مختصری کلاهش را برداشتم مسلمان نبود. حضرت علی(ع) ناراحت شدند و فرمودند که یعنی چه مسلمان نبود؟ در جامعه مسلمان یک غیر مسلمان دارد زندگی میکند تو کلاه او را برداشتی؟ زمینی که اینقدر میارزید ارزانتر خریدی؟ یا جنس خراب را به او انداختی و کلاهش را برداشتی؟ «له ما لَنا و علیه ما علینا» سود او سود ماست، ضرر او ضرر ماست مسلمان هم نباشد ولی در جامعه اسلامی دارد زندگی میکند. او به من تو در این جامعه اعتماد کرده است تو به چه حقی کلاه او را برداشتی برای این که مسلمان نیست «مسلماً أو کافرا» اینجا معیار حق و عدالت است و باید حقوق او را رعایت کنی. «له ما لأهل الله و علیهم ما علیه، علیهم ما علیهم» آنهایی که اهلالله و خداپرست هستند او هم همین حقوق را دارد و وظایفش هم همین است.
این خیلی جالب است، امام رضا(ع) فرمود: «زکریا ابن آدم...» یکی از اصحاب ایشان زکریابنآدم است، ایشان مرد بزرگی است یک وقتی ایشان قم بود که از امام رضا(ع) اجازه گرفت اگر میشود من از اینجا بروم خسته شدم سن من هم بالا رفته و خیلی حوصله ندارم با جوانها سروکله بزنم، اگر اجازه بدهید من از اینجا بروم؟ امام(ع) فرمودند نه، شما آنجا باش، به برکت شماست که خداوند به آنجا توجه میکند امثال شما تا در یک جامعه شهری باشید خداوند به آنها عنایت میکند تو آنجا باش. امام رضا(ع) فرمودند همانطور که قبر پدرم موسیبنجعفر باعث جلب رحمت خداوند به آن مردم میشود وجود زنده امثال شماها هم باعث میشود که خداوند به آن جامعه نظر رحمت داشته باشد. فرمودند آنجا باش. ایشان این روایت را از امام رضا(ع) نقل کرده است. میگوید که «سألت الرضا (علیهالسلام) عن قوم من العدو ـ » گفتم آقا یک عده از فلان کشور و فلان جامعه که با ما دشمن هستند نه این که مسلمان نیستند بلکه ما با مخالف هستند درگیر هستند «ـ وسألته عن أهل الذمة...» گفتم یک عده هم کافرانند که مسلمان نیستند ولی در جامعه مسلمان دارند طبق قوانین ما زندگی میکنند. یکی از اینها آمده فقیر بوده، بچهاش را آورده عرضه کرده که من فقیر هستم نمیتوانم بچهام را سیر کنم این بچه من برده شما باشد برای شما، فقط او را سیر کنید ولی آزاد نباشد برای شما باشد. از امام رضا(ع) پرسید اینطور جاها باید چه کار کرد؟ یک غیر مسلمان فقیری حاضر است بچهاش برده باشد ولی از گرسنگی نمیرد و سیر باشد، چه کار باید کرد؟ امام رضا(ع) فرمودند نه او حق دارد چنین کند، انسان را برده بکند، و نه شما حق دارید مسلمانی حق دارد که یک انسان آزاد را به خاطر سیر کردن به بردگی بگیرد! بلکه بر شما واجب است او را در هر صورت سیر کنید. اینها خیلی تعابیر بلندی است، اینها پیشرفت اسلامی است. انسان آزاد غیر مسلمان را، یک جامعه و یک فرد از فقرش سوء استفاده نمیکند که همهشان را در ازای یک لقمه نان به بردگی بکشاند ولو خودش تسلیم شده و خودش را عرضه کرده باشد ولو مسلمان نباشد. این منطق امام رضا(ع) است. وقتی زیارت حضرت رضا(ع) میروید بدانید که زیارت چه کسی است؟ زیارت آن آهنها و پنجره فولاد و گنبد و آیینه نروید زیارت امام رضا(ع) بروید. خودِ امام رضا(ع) در حرم گم شده است. امام رضا(ع) یعنی امام عدل و اخلاق و انسانیت و رحمت و تقوا و جهاد و علم و معرفت. امام انصاف است. یک کسی آمد گفت آقا یک زرتشتی پولداری در نیشابور مرده است وصیت کرده که پولش را به فقرا بدهند قاضی شهر هم پولش را برداشته بین فقرای مسلمان توزیع کرده است. – انصاف را ببینید – فرمودند نه، آن وقتی که میگوید به فقرا بدهید منظورش فقرای زرتشتیاند نه فقرای مسلمان! چرا به فقرای مسلمان دادید؟ گفت نه ایشان نگفته، حالا بالاخره دادیم رفته، فقیر چه فرقی میکند؟ امام رضا(ع) فرمودند نه، فرق میکند او زرتشتی بوده در درجه اول منظورش فقرای زرتشتیاند، گفت حالا چه کار کنیم؟ فرمود همان مقدار پولی که برای او بوده و به فقرای مسلمان دادید آنها دستشان باشد به همان مبلغ، از بیتالمال مسلمین بردارید بین فقرای زرتشتی تقسیم کنید. این امام رضا(ع) است. این پیشرفت اسلامی میشود. پیشرفت و توسعه اسلامی با توسعه لیبرال سرمایهداری، پیشرفت با مدل آمریکایی و انگلیسی و اروپایی فرق میکند. اینجا انسان مهم است، حقوق آن، اخلاق و تقوا و عدالت مهم است ولو دشمنتان غیر عادل باشد.
گفت آقا بعضی از اصحاب اهل ذمه آمدهند «أصابهم جوعٌ...» گرسنهاند، قحطی است، مشکل دارند «فأتاه رجل بولده؟» یک کسی از اینها آمده بچهاش را آورده «فقال: هذا لک...» گفته این بچه من برای تو «اطعمه...» سیرش کن «وهو لک عبد؟» این از این به بعد برده شما باشد فقط او را سیر کنید. اینجا تکلیف چیست؟ امام رضا(ع) فرمودند که «فقال: لا تبتع حرّا فإنه لا یصلح لک...» هرگز حق نداری یک انسانی آزادی را برده کنی بخاطر گرسنه بودن او، نه تو چنین حقی داری و «ولا من أهل الذمة» نه آن غیر مسلمان، پدرش چنین حقی را دارد! هر دویتان اگر این کار را بکنید خلاف میکنید. گفت خب اینجا باید چه کار کنیم؟ فرمودند باید او را سیر کنی و غذا برایش بیاوری و او را تأمین کنی. برایش یک کاری جور کن و برای خدا به او کمک کن.
فرق توسعه اسلامی با توسعه و پیشرفت غربی این است. امام علی(ع) فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا أَنَا وَ أَجِیرِی هَذَا إِلَّا بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ...» برای کاری کارگر گرفته بودند میدانید که خود حضرت امیر(ع) کارگری میکرد زمین زراعت میکرد کشاورزی میکرد، چاه حفر میکرد. حضرت امیر(ع) بزرگترین کارآفرین بود. ضمن بقیه همه کارها، کارآفرین بود. حتی آن دورانی که امیرالمؤمنین(ع) را از قدرت حذف کردند علیرغم وصیت و نص پیامبر و حکم خداوند از غدیر، حضرت امیر(ع) از اینها نبود که قهر کند، ناز کند، این که میگویند گوشهگیر شد و منزوی شد اصلاً چنین چیزی نیست. حضرت امیر(ع) هیچ وقت گوشهگیر و منزوی نشده است که قهر کند و برود توی خانه بنشیند و بگوید من اصلاً با هیچ کس حرف نمیزنم اصلاً چنین حرفهایی نبوده است وقتی دید در عرصه حکومت نمیگذارند بیاید عدالت را اجرا کند رفت توی عرصههای تعلیم و تربیت و کار و تولید و اقتصاد فعالترین آدم بود و در عین حال، نقد و نظارت و انتقاد به کارهایشان میکرد. هزار برده را آزاد کرده است. میدانید که آدم چقدر باید تولید ثروت و کار بکند که بشود هزار برده را بخری و آزاد کنی؟ چقدر نخلستانهای مدینه را آباد کرد. چقدر چاهها حفر میکرد. خودش و کارگرانش از چاه بیرون میآمد و تشنه بود از آن آب نمیخورد. کاغذ میخواست و مینوشت این را وقف کردم برای فقرا و برای تیمان و... و من و خانوادهام حق نداریم از این مصرف کنیم. از آن چاه آب نخورد که سیراب بشود بیرون آمد. این میشود توسعه اسلامی. تولید ثروت بله در حد اعلی به روش مشروع و عادلانه و اخلاقی، اما مصرف در حد نیاز. یعنی در مقام مصرف زاهد باش، ما در مقام تولید زاهد هستیم! موقع کار زاهد هستیم! ما در کار زهد میورزیم! حضرت امیر(ع) میفرماید زهد در مصرف، ما میگوییم نخیر زهد در کار و تولید، زهد در زحمت! اسراف در مصر و خور و خواب.
آماری که دادند یک اقتصاددان آمریکایی آمده بود ایران را دیده بود گفته من واقعاً تعجب میکنم که چقدر اینها مصرف میکنند. این آمار مقاله اوست. میگوید ایرانیها یک درصد جمعیت جهان هستند اما ده درصد سوخت جهان را اینها مصرف میکنند. ماشاا... به ایرانی! میگوید در ایران رانندگی میکردم دیدم جمعیت 12 میلیونی آنقدر ماشین تکسرنشین در خیابان است که نه هوا به لحاظ بهداشتی قابل تنفس است نه زیباییها و کوههای اطراف تهران و نه آسمان دیده میشود و چقدر جنگ اعصاب و تمام این سهم توده مردم است که خودرو هم ممکن است نداشته باشند میگویند مصرف سرانه انرژی در ایران که جمعیت آن 70 میلیون نفر است برای هر ایرانی 5 برابر اندونزیها، مصرف سرانه انرژی دارد، 4 برابر هندیها، و 2 برابر چینیها. برو کیف کن! اینها تکان دهنده است. مصرف سرانه انرژی در ایران با جمعیت 70 میلیونی برای هر نفر بیش از 5 برابر مصرف سرانه اندونزی با 225 میلیون جمعیت، 4 برابر هند با جمعیت 1 میلیارد و 122 میلیون جمعیت، یعنی سر ریز جمعیت او دو برابر کل جمعیت ماست. و 2 برابر چین با یک میلیارد و 300 میلیون جمعیت است. مصرف انرژی و سوخت در ایران. میدانید چقدر اینطوری مصرف میشود و میریزند و میپاشند!
اقتصاد اسلامی، یعنی اقتصادی عقلانی، علمی، از این جهت فرقی با بقیه اقتصادهای علمی نمیکند. ثانیاً اخلاقی. ثالثاً باید عادلانه باشد و توجه به حقوق همه باشد این اقتصاد اسلامی میشود. امام علی(ع) فرمود به خدا سوگند بین من و این کارگر و اجیری که آوردم هیچ تفاوتی وجود ندارد و نمیبینم ما یک منزلت داریم «إلا بمنزله واحده» و فرمود در توسعه اسلامی تا عرق کارگرتان خشک نشده باید حق او را به او بدهید! عرق او خشک نشده باید حق او را بدهید. این میشود توسعه اسلامی. توسعه مادی میگوید برای من مهم نیست که ملت شما، خودتان کی هستید سرمایهدار باید رشد کند ما له میکنیم و جلو میرویم.
پیامبر اکرم(ص) راجع به کشاورزان، توسعه در عرصه کشاورزی، اقتصاد، او کارگر است این کشاورز، این جزو وصیتهای پیامبر بوده است، آخرین عبارات و جملههایی که موقع رحلتشان از این عالم فرمودند یکیاش این است به حضرت علی(ع) فرمودند: «یا علی! لایظلم الفلاحون بحضرتک...» مبادا بگذارید که کشاورزان، زارعان، کارگران اینهایی که در زمینها زیر آفتاب دارند زحمت میکشند اجازه ندهید در حضور شما به اینها ستم بشود و حقشان را ببرند «ولایزداد علی ارض وضعت علیها...» جلوی واسطهگری و دلّالی را در اقتصاد بگیرید، تجارت بله، ولی دلالی و واسطهگری نه. یک عدهای زیاد کار کنند کم بخورند، یک عدهای فقط این وسط با واسطهگری و دلالی تمام سودش را ببرند. اینها جزو آخرین وصیتهای پیامبر است. وصیتهای اقتصادی و مربوط به توسعه دارند میکنند. فرمودند نگذارید کارگران و طبقات پایین کارگر به آنها ستم بشود عرقشان خشک نشده باید حق اینها به آنها برسد اجازه ندهید در جامعه اسلامی دلالی و واسطهگری بر بازار و اقتصاد مسلط بشود اجازه ندهید یک عدهای زیاد کار کنند و کم بخورند، یک عدهای هم هیچی کار نکنند و زیاد بخورند!
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: عقده ترس و خوف باید در جامعه اسلامی برطرف بشود «واحلل عقدة الخوف من قلوبهم...» گره ترس اقتصادی نباید باشد باید با آن مبارزه کنید یک نوع امنیت خاطر اقتصادی در طبقات باید بوجود بیاید در این قضیه هم فرقی نمیکند که مسلمان هستی یا غیر مسلمان، هرکسی در جامعه اسلامی دارد زندگی میکند امام به مالک اشتر فرمودند انسانگرایی انسان یعنی چه؟ آقا حقوق بشر اسلامی دیگر چیست؟ حتماً حقوق بشر فقط به حقوق اسلامیها و مسلمانها کار دارد؟ آن هم تازه نه همهشان! به حقوق حزباللهیها کار دارد؟ نه آقا، حقوق بشر اسلامی یعنی حقوق اسلامی بشر. حقوق اسلامی بشر یعنی حقوق همه بشر، و همه حقوق بشر، نه فقط حقوق مادیشان. حقوق بشر اسلامی یعنی این.
امام علی(ع) در عهدنامه مالک فرمودند بروی آنجا در مصر و شمال آفریقا از طرف ما حکومت اسلامی کنی، مردم در آنجا دو گروه هستند: «فإنَّهُم صِنفانِ: إمّا أخٌ لَکَ فی الدِّینِ، یک عدهای برادر دینی توأند مسلمان هستند که خب روشن است که باید با مسلمان چطور برخورد کنی. أو نَظیرٌ لَکَ فی الخَلقِ، یک عده هم هستند مسلمان نیستند اما همنوع شما هستند انسان هستند. در خلقت آفرینش مثل تو هستند، مسلمان نباشند انسان باشند باز باید حقوق آنها را رعایت کنید. چه مسلمان باشند و چه نباشند این میشود حقوق بشر اسلامی. و بعد آخرین تفاوتی که من اینجا به آن اشاره میکنم، - البته من روایت زیاد آوردم ولی چون میخواهم به برخی از سؤالات هم جواب بدهم – بعد نوع نگاه به سود و ضرر است. سود و ضرر تعریف الهی دارد و تعریف مادی دارد. ببینید تعریف مادی طبق تعریف مادی اینهایی که حجاب دارند، نماز میخوانند، روزه میگیرند، انفاق میکنند، خمس میدهند، جهاد میروند، گذشت میکنند، اینها ضرر کردند یا سود؟ با منطق مادی ضرر کردند، ضرر میکنند چون ظاهرش اینطوری است. منطق الهی یک تعریف دیگری از سود و ضرر میدهد میگوید سود و ضرر را در این اشل دنیا و طبیعت نبین در یک اشل بزرگتری که ابدیت است آن وقت اتفاقاً ما میگوییم دنبال سود برو نه ضرر. در این منطق، انفاق سود میشود و انفاق نکردن ضرر میشود این هم یک تفاوتی بین توسعه اسلامی و توسعه مادی و سکولار است. در روایت میفرماید اینهایی که نگاه مادی به مسئله میکنند آن پولی که برای خودش برمیدارد میگوید غنیمت برداشتم و آن پولی که به دیگران میدهد میگوید این غرامت بود. در منطق اسلامی و اقتصاد اسلامی، چون اقتصاد اسلامی از فرهنگ و اخلاق اسلامی که جدا نیست از جهانبینی اسلامی جدا نیست همه اینها با هم است در آن منطق، آن پولی که شما انفاق میکنید مثلاً میتوانید سود حرام ببرید، ولی نمیبرید، دست میکشید یا میتوانید پول به دیگران ندهی ولی میدهی، آن سودی که به خاطر اخلاق و توحید از آن میگذری یا با آن پولی که به خاطر خدا انفاق میکنی و به دیگران میدهی در منطق اسلامی آن چیزی که دادی حقیقتاً برای توست و میماند، آن چیزی که مصرف کردی و خودت خوردی آن فانی است و تمام میشود. این هم یک تفاوت. ون آن چیزی که خودت برمیداری یا لباس است که کهنه میشود یا غذاست که میخوری که بعد خروجی آن معلوم است، یا شهوت است یک چیز و لذت موقت است و عواقب آن. بالاخره هر چه هست این مادیاتی که ما معمولاً سراغ آن میرویم همه اینها فانی و موقت است آن چیزی که برای خودت برمیداری اتفاقاً از دست دادی و برایت نمیماند. آن چیزی که به دیگران میدهی و گذشت میکنی آنها برایت میماند این هم یک فرق دیگر پیشرفت اسلامی است که ماده و معنا به هم مربوط هستند و تفکیک نمیشوند و اصالت ماده هم نیست. یک نمونهاش را عرض کنم این آیه کریمه در قرآن (بقره/ 195)؛ موارد زیاد است همین یکی را فرست هست من اینجا عرض میکنم. خداوند میفرماید: «وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ... در راه خدا انفاق کنید بیشتر از نیازتان اگر دارید بدهید به دیگران بدهید بعد از آن میفرماید: وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ؛ خودتان را به نابودی نیندازید. خیلی جالب است، در جامعهای که در آن انفاق نیست و هرکسی فقط خودش تنها تنها میخورد و به کسی کاری ندارد این جامعه نابود میشود و خودت هم به لحاظ شخصیتی نابود میشوی. در جامعهای که انفاق نیست نابود میشود آن جامعهای که انفاق هست نابود نمیشود اما در تفکر سرمایهداری چه؟ در تفکر اصالت سود برعکس است مگر نیست؟ هرچه شما خودت بخوری برای توست و به نفع توست، هرچه دیگران بخورند به ضرر توست. در این منطق آنچه که تو میخوری و لازم داری خب به نفع هست و خوردی، مازاد بر آن هرچه به دیگران میدهی برای تو میماند. لذا خداوند میفرماید در راه خدا از آنچه که نیاز ندارید انفاق کنید و خودتان را نابود نکنید به دست خودتان، خودتان را نابود نکنید «بِأَیْدِیکُمْ» را هم میشود به معنای خودتان مفعول باشد و هم وسیله باشد – دو نوع تفسیر و معنی میشود – در جای دیگر میفرماید: «وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ ..» راجع به مشرکین میگوید اینها کسانی هستند که نه خودشان به دیگران میدهند و انفاق میکنند و نه میگذارند که دیگران بدهند یعنی با فرهنگ انفاق هم مبارزه میکنند اصلاً اخلاق سرمایهداری و حرص، میخواهند بر جامعه حاکم بشود «... وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» (انعام 26)؛ اینها فقط دارند خودشان را هلاک و نابود میکنند «و ماَ یشْعُرُون» منتهی شعور ندارند نمیفهمند. اینها جزو تفاوتهای مبنایی بین این دوتا توسعه است.
در توسعه مادی میفرماید اینها نه به فقرا و ضعیفان میدهند و نه دوست دارند این فرهنگ رایج بشود اصلاً با فرهنگ و اخلاق گذشت و انفاق و ایثار و خمس و زکات مبارزه میکنند. حالا این تعبیر که قرآن میفرماید که: «إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» اینها هیچ کس را جز خودشان نابود نمیکنند منتهی نمیفهمند. درست صحنه را نمیبینند اشتباه دارند داوری میکنند.
و آن مورد و تفاوت آخر این است که در اقتصاد اسلامی، تکنولوژی اسلامی، مدیریت اسلامی، توسعه اسلامی، به عوامل مادی و طبیعی باید حتماً توجه کرد اما فقط در عوامل طبیعی و مادی نباید محدود شد چون یک عوامل ماوراء طبیعی و غیر عادی و غیر مادی هم وجود دارد که آنها هم حتی در توسعه دخالت دارد. ببینید من فقط اینها را بخوانم. یک نمونه آن (آیه 96/ اعراف) است. اگر این مردم حقیقتاً به خداوند ایمان بیاورند و تقوا هم پیشه کنند، تقوا یعنی با ضد ارزشها مبارزه بکند، از ارزشها دفاع کند، تقوا یعنی تقوای اقتصادی، یعنی تلاش بکند. تقوا این نیست که بگوییم خیلی خب من به خدا ایمان آوردم الآن گوشه خانهام نشستم و تقوا هم دارم! بعد خدا هم فرموده، اینهایی که ایمان بیاورند و تقوا بورزند بطور قطع از آسمان و زمین برای آنها برکات نازل خواهیم کرد. برکات دنیوی، زندگیشان و دنیایشان آباد و مرفه میشود. این وعده خداوند است و خداوند تخلف از وعدهاش نمیند «إنّه لایُخلف المیعاد» وعده داده است و به وعدهاش عمل میکند. آن وقت اینجا میفرماید شما ایمان بیاور، تقوا هم داشته باش بعد ببین به تو میرسانیم یا نمیرسانیم. منتهی فرا از صحنه نیست وقتی میفرماید تقوا داشته باشند یعنی تقوای اقتصادی داشته باشند، تقوای سیاسی، تقوای اخلاقی – اجتماعی، تقوای اقتصادی، و یکی هم این که نباید مفتخوری کنی باید کار کنی. نظم داشته باشی. تقوا یعنی به ارزشها عمل کن به خدا ایمان داشته باش خداوند دنیایت را به بهترین وجه تأمین میکند. در روایت میفرماید از چپ و راست و بالا و پایین نعمت بر سر شما خواهد ریخت. قرآن میفرماید شما فکر میکنید اگر به وعده خدا ایمان بیاورید و بخواهید صالح و اخلاقی زندگی کنید گرسنه میمانید؟ گرسنه نخواهید ماند، رزق شما دست ماست.
همه اینها تفاوتهای توسعه اسلامی و توسعه سرمایهداری است – یک روایتی دیدم – میگوید گاهی از راه حرام دنبال پولی میروید در حالی که این پول رزق شما بود و از راه حلال قرار بود به شما برسد تو صبر نکردی، از راه حرام دنبال آن رفتی در حالی که این برای تو بود و قرار بود به تو برسد، تو این را میتوانستی از راه یک معامله حلال به دست بیاوری فکر کردی نمیآید رفتی یک معامله حرام کردی. همان چیزی که قرار بود به روش حلال به تو برسد تو رفتی همان را به روش حرام به دست آوردی. خب اینها در توسعه اسلامی و توسعه مادی دخالت دارد. در توسعه کمونیستی یا سرمایهداری لیبرال این حرفها نیست.
در یک روایت دیگر فرمود: «الّرزق الرزقان» دو جور رزق داریم یک رزقی است که شما دنبال آن میدوید و یک رزقی است که آن دارد دنبال شما میدود و بعد فرمودند بیشتر رزقی که به شما میرسد آن رزقی است که آن دنبال شما میدود نه شما دنبال آن. خیلی وقتها شما دنبال یک رزقی هستید زحمت میکشید برنامه هم میریزید ولی به آن نمیرسید و یک چیزی یک مرتبه به آن میرسد که اصلاً تصورش را نمیکردی و منتظرش هم نبودی. میفرماید ما رزّاق هستیم مگر قبول نداری که من رزّاق هستم؟ تو به فرمان من عمل کن من نمیگذارم تو گرسنه بمانی. قرآن که وعده میدهد وضعتان بهتر میشود.
یا ببینید امام باقر(ع) فرمود اگر در جامعهای... ممکن است شما بگویید آقا به لحاظ چرتکهاندازی اینها که ربطی به هم ندارند بله، ولی یک محاسبات ماوراء الطبیعی هم هست. امام باقر(ع) فرمود اگر در یک جامعهای دعوت و فراخوان به ارزشها به مبارزه با ضد ارزشها یعنی امر به معروف و نهی از منکر باشد کسبها حلال میشود، آن جامعه به لحاظ اقتصادی توسعه پیدا میکند ثروتمند و مرفه میشوند و زمینها آباد میشود. یک کسی بگوید آقا امر به معروف و نهی از منکر چه ربطی به آبادی زمین دارد؟ خیلی ربطی دارد چون یک بخشی از امر به معروف و نهی از منکرها در عرصه اقتصاد و سیاست است ضمن این که خداوند وعده است این کارها رال بکن من از غیر طریق عادی هم به تو میرسانم. اینجور اگرهایی که داریم عرض میکنم در توسعه سرمایهداری لیبرال و توسعه سکولار ما نداریم. میگوید به دلایلی که یکی از آنها گناه است گاه خداوند مسیر باران را تغییر میدهد. یک وقت قرار است بر جایی باران بیاید بخاطر نوع روش زندگی ما نمیآید، البته دقت کنید این معنیاش این نیست که باران و زلزله و آتشفشان علل طبیعی و مادی ندارد معنیاش این است که همانهایی که علل طبیعی و مادی است پشت پرده و پست سر آن علل ماوراء طبیعی و مادی و معنوی است. طبیعی و ماوراء الطبیعی هر دو الهی است. منتهی خداوند به دو شیوه عمل میکند در یک جا به روش عادی و طبیعی، و در یک جا هم به روش فراطبیعی. خب در منطق مادی میگویید آقا چه ربطی دارد گناه بنده با باران چه ارتباطی دارد؟
روایت دیگر؛ در جامعهای که روابط جنسی نامشروع زیاد میشود سکته، مرگ ناگهانی زیاد میشود! یکی بگوید آقا زنا چه ربطی به سکته دارد؟ که البته ارتباطهای روانشناسی و پزشکی میشود بین آنها پیدا کرد ولی همهاش هم این نیست.
روایت دیگر؛ جامعهای که در آن کمفروشی کنند خداوند وعده داده که قحطی نسبی یا مطلق در آن جامعه میآید. اگر زکات پرداخت نکنید و حق فقرا را از اموالتان ندهید برکات زمین کم میشود، زمین کم محصول میدهد.
در روایت دیگر؛ در جامعهای که بازار، بیوفایی و پیمانشکنی و دروغ زیاد میشود دشمنان اقتصادی بر آن جامعه و بر بازار آن جامعه مسلط میشود. اقتصادتان وابسته میشود. اگر صله رحم را قطع کنید روابط خانوادگی و فامیلی قطع بشود مدیریت ثروت و اقتصاد در آن محل و در آن جامعه به دست افراد فاسد و نااهل میافتد.
روایت دیگر؛ اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید و بیتفاوت بشوید و بگویید فلان ظلم و گناه زیاد شد به من چه؟ اشرار بر آن جامعه مسلط میشوند آنگاه فریادهای شما و حتی دعاهای شما شنیده نخواهد شد. دعایتان هم مستجاب نمیشود از این قبیل. این یعنی چه؟ آیا یعنی این که ما روی عوامل طبیعی و مادی محاسبه نکنیم و فقط روی مسائل معنوی و ماوراء طبیعی محاسبه کنیم؟ نخیر، معنیاش این است که هر دو را به حساب بیاور و اتفاقاً اصالت را به آن بده. معنیاش این است که اگر خداوند از تو خواست عمل الف را نکنی و ب را در اقتصادت انجام بدهی، در توسعه، فکر نکن اگر من خدا و رسولش را اطاعت کنم فقیر میشویم نه، فقیر نمیشوید. امتحان کن. یکی از بستگان ما میخواست کنکور شرکت کند و برای حسابهایش درصد زده بود گفته بود 20 درصد کار کردم، 30 درصد خواندم، چقدر تست زدم و 15 درصد هم گذاشتم برای دعاهای پدر و مادرم! اینها درصدی نیست در عرض هم نیست. اینجا هم بگوییم اگر زنا کنیم سکته زیاد میشود این معنیاش این نیست که فقط زنا عامل سکته است یا هرکس سکته کرده قبلش زنا کرده بوده! معنیاش این نیست که اگر گناه بکنی باران کم میشود بعد بگویید پس آن کشورهایی که باران زیاد میآید معلوم میشود گناه کم میکنند و جایی که خشکسالی است مردم گناهکارند! زلزله به گناه مربوط است، پس فلانجا زلزله شده مردم آنجا خیلی فاسد هستند! نه، این همه علت نیست بخشی از علت است و این که کدام علت طبیعی و کدام علت ماوراء طبیعی کجا دارد عمل میکند؟ این را ما نمیدانید جمع و انکسار است، جمع جبری است. ببینید مثبت و منفی با هم جمع میشوند نهایت چه از آب درمیآید هست. اینها را باید دقت کرد یا مثلاً این چیزهایی که در حاشیه مفاتیح مینوشتند، مثلاً در بعضی از روایت هست که اگر فلان دعا را بخوانی فلان مشکل تو حل میشود، ظرف ده روز اگر بخوانی فلان میشود بعد طرف میگوید من که خواندم نشد این چطور چیزی است! حالا آنهایی که سندش درست است چون بعضی از این روایات را داریم که سند درستی ندارد، آنهایی که سندشان قطعاً درست است که خیلی هم هست منظور آنها چیست؟ منظور این نیست که خواندن این دعا و تلفظ این دعا برای آن علت کافی است این هم میتواند مؤثر باشد و یکی از علتهایش باشد ضمن این که این دعاها و اذکار اجازه میخواهد. علل ماوراء الطبیعه را با هم یک کاسه بفهمیم که بعد تفاوت اقتصاد اسلامی هم اینطوری است. در توسعه اسلامی یعنی ما محاسبه، فرمول، معادله، حساب و کتاب، پیشبینی، عقلانیت، علم تجربی نیست؟ نخیر هست. اگر یک لحظه در قبال اینها کوتاهی کنی خلاف اسلام عمل کردی، اسلام یعنی نظم، برنامه، عقل. امام(ع) فرمودند علامت مؤمن سه چیز است یکی از آنها تقدیرالمعیشت است مدیریت صحیح و اندازهگیری درست اقتصادی. یعنی همین عقل و علم و تجربه. منتهی تفاوت آن این است در توسعه اسلامی و اقتصاد اسلامی نمیگویند اینها لازم نیست، نمیگویند هم اینها کافی است میگویند محاسبات مادی لازم است اما کافی نیست. تنها علت نیست همه را هم حساب کنید.
یک قشرهایی بوجود آمدند نمیدانم از این طریق نان میخورند منزلت دارند؟ یا غیر از این چیزها، چیزهای دیگری بلد نیستند اجازه نمیدهند همین عرایضی که من الآن خدمت شما کردم همین حرفها را در یک جلسهای زدیم فلان کس بلند شده میگوید بله این حرفها خوب است ولی اینها برای موعظه خوب است ولی اینها علم نیست. خب این نگاه، نگاه مادی است. وقتی گفتند مسائل ماوراءالطبیعه، معنیاش این نیست که طبیعت تعطیل است و عقل تعطیل است و تجربه تعطیل است، معنیاش این است که اینها آری، لازم است اما کافی نیست این اشکال ماست به نظر من شماها باید اعتراض کنید ما که هرچه گفتیم زورمان به جایی نمیرسد گرچه همچنان هم میگوییم که همه چیز را بگویید اما در کنار این مسائل فنی و فرمول و منحنی و ریاضی و تجربه که اینها اسلامی و غیر اسلامی ندارد و در کنار آن این نظریهپردازان مادی ماتریالیست چپ و راست را در توسعه و اقتصاد و جامعهشناسی و تعلیم و تربیت میگویید حداقل در کنار آنها نظرات اسلامی و آیات و روایات و این دیدگاههای متفکران اسلامی را بگویید. خود استاد اگر بخواهد میگوید و الا...
سؤال: چگونه میتوان توسعه اسلامی را در جوامع گسترش داد؟ آیا منابعی برای تعلیم آن هست؟
جواب استاد: منابع زیاد است منتهی باید جدی گرفت، باید کرسی گذاشت، باید فضا داد، باید اجازه داد، باید پایاننامهها بیرون به این سمت بیاید، منابع معرفی کنند، اساتید خودشان باید این چیزها را بدانند خیلیهایش را وقتی استاد نمیداند دانشجویش هم نخواهد دانست.
سؤال: چرا با وجود یک چنین نکاتی و سیستم پیشرفته اقتصاد اسلامی، در کشور خود ما نابسامانیهای اقتصادی است؟
جواب استاد: برای این که در کشور ما تمام عواملی که دخالت کرده، عوامل اقتصاد اسلامی نیست کشور ما ترکیبی است از اقتصاد غربی، اقتصاد شاهنشاهی، اقتصاد اسلامی و اقتصاد بیحساب و کتاب که یعنی هیچیاش نیست. که اسم ندارد! البته چرا اینطوری است؟ یک بخشی از آن برای این که 200 سال استبداد و استثمار و استعمار در این کشور حاکم بوده است. دوم این که در این 20- 30 سال هم، البته قدمهای زیادی به جلو برداشته شده اما فشارهایی هم که بوده زیاد بوده است.
سؤال: یک سؤال هم پرسیدند که آیا در اقتصاد اسلامی، فقط کار و اخلاق مطرح است؟ سهم شادی و تفریح کجاست؟
جواب استاد: اتفاقاً من روایتی هم برای این آورده بودم چون فرصتم تمام شد نگفتم فقط من یکی دوتا روایت در این خصوص عرض کنم عرضم را تمام کنم. ببینید یکی از اصحاب امام صادق(ع) میگوید در یک باغی خانهای بود نه اشرافی، ولی در یک جایی امام صادق(ع) را دیدم گفتم آقا برای چه اینجا آمدید چه کار داشتید؟ امام فرمودند که «طلب النُزَه» آمدیم هوا بخوریم. این هم جزو زندگی اسلامی است. زندگی اسلامی این نیست که به حداقل باید کفایت کنیم همین قدر که از گرسنگی نمیریم! امروز یک چیزی بخوریم که نمیریم فردا هم یک چیزی بخوریم که نمیریم! لباس هم در حدی که عورتمان پوشیده باشد! مسکن هم در حدی که برف و باران روی سرمان نیاید و آفتاب نخوریم. چه کسی چنین چیزی گفته است؟ یک زندگی شرافتمندانه متعارف، همه هم یک دست نه، با یک سلسله تفاوتهای نسبی. امام سجاد(ع) میفرمایند: «اللهم انی اسئلک رفاهیة العیش» خدایا زندگی مرفّه از تو میخواهم منتهی نه رفاهی که من را از تو و عدل و اخلاق و از انسانها و فقرای دیگر غافل کند بلکه در خدمت توحید باشد. تفریح، تفرّج، همه اینها لازم است.
این روایت را ببینید - چون سؤال کردید که آیا در اقتصاد و توسعه اسلامی سهم تفریح چه میشود؟ - امام علی(ع) فرمودند، زندگیتان را که برنامهریزی میکنید حتماً سه بخش را باید در زندگی برنامهریزی کنید: «فساعَةٌ یُناجِی فیها رَبَّهُ؛ یک بخشی از آن را خلوت با خداوند، تو هستی و خدا، دعا و نماز و ذکر و محاسبه نفس؛ و ساعَةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ، یک بخشی از زندگیات را باید بگذاری برای تأمین و معیشت زندگی خودت و خانوادهات، مسکن، بهداشت، غذا، اینها پول و زحمت میخواهد باید کار کنی و زحمت بکشی (اقتصاد) این هم عبادت است وقتی هم که برای تأمین معاش خانوادهات میگذاری جهاد است مثل نماز است. و ساعَةٌ یُخَلِّی بینَ نفسِهِ و بینَ لَذَّتِها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ» یک بخشی از زندگیتان را هم باید بگذارید برای استراحت، تفریح، برای یُخَلِّی بینَ نفسِهِ و بینَ لَذَّتِها؛ این نفس احتیاج به استراحت و لذت دارد، منتهی فیما یَحِلُّ؛ لذائذ مشروع. عاقل باید وقتش را که صرف میکند صرف یکی از این سهتا کار بکند آن وقت تفریحش هم عبادت است. فقهاء هم همین را میگویند.
هشتگهای موضوعی